شب یلدا
دوقدم مانده به رقصیدن برف یک نفس مانده به سرما و به یخ چشم در چشم زمستانی دگر تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تو یک سبد عشق دارم همه برای تو شب یلداس...بلندترین شب سال و من خرسندم که میتونم تو رو حتی واسه دقیقه ای بیشتر ببینم... این دومین یلدای خانواده ماست در کنار فرشته نازمون پارسال خیلی بد بود...چون تو اصلا حالت خوب نبود...و ما یلدایی نداشتیم ولی امسال یه یلدای زیبا به زیبایی تو در کنار تو داشتیم..... اینم سفره یلدای سه نفره ما اینم دخملی در حال بو کردن شمعها این گلو ببرم بدم بابایی واسه یلدا مامانی سفرشو خوب نچیده...بذار درستش کنم بایستین یه عکس دو نفره یادگاری ازتون بگیرم...مامان...
نویسنده :
زهره مامان
1:12